حضورت را احساس می کنم همیشه همینجایی حالا که هستی دیگر چیزی کم ندارم بودنت جای خالی تمام حسرت هایم را پر کرده تو را بجای تمام نداشته هایم می خواهم آقا جان ای همه آرزو و باور ما سایه ...
خلاصه داستان:سه قانونشکن به نامهای “رابرت” “پدرو” و “ویلیام” به بانکی دستبرد میزنند و سپس برای فرار از دست کلانتر آواره ی دشت و بیابان میشوند. تا این که به طور اتفاقی به زن بارداری بر میخورند. زن فرزندش را ...