گیم پلی جدید بازی " FAR CRY5 "

گیم باکس
منتشر شده در 16 فروردین 1397

خواندن مطلب


یوبیسافت همانطور که از سری Assassin's Creed در طول ده سال گذشته انواع و اقسام لبنیات را تهیه کرد، با مجموعه‌ی Far Cry هم تقریبا همچین کاری کرده است. دو مجموعه‌ای که نسخه‌های اولیه‌شان از بهترین‌ها در سبک خودشان بودند و ایده‌های تازه‌ی زیادی به دنیای بازی‌های ویدیویی هدیه کردند. اما تعداد نسخه‌های منتشر شده از آن‌ها با میزان محبوبیتشان رابطه‌ی مستقیم داشت و کیفیت آن‌ها، رابطه‌ی معکوس. یوبیسافت در این یکی دو سال گذشته به خود آمده و نتیجه‌ی این تغییر سیاست را در جدیدترین بازی آن‌ها می‌بینیم. فارکرای 5 صرفا یک فارکرای دیگر نیست. حرف‌های جدیدی برای گفتن دارد و شاید کمی لکنت داشته باشد، اما پای حرفش که بشینید چیزهای خوبی دستگیرتان می‌شود. مثلا مرحله‌ی افتتاحیه‌ی بازی بهترین مرحله‌ی آغازین در کل سری است. در نیم ساعت اول به خودتان می‌گویید «یعنی این فارکرایه؟» اما در ساعت بیستم در حال دنبال کردن یک گوزن برای کشتن آن بدون استفاده از گلوله هستید تا پوست آسیب‌نخورده‌اش را برای کسی ببرید. هسته‌ی بازی همان است و شاید حتی نتوانیم بگوییم بهبود یافته، بلکه بزرگ‌تر شده و امکانات بیشتری ارائه می‌کند. این بزرگ‌تر شدن حتی دامن‌گیر داستان بازی هم شده و دیگر تنها با یک شخصیت منفی کاریزماتیک جملات‌قصارگو طرف نیستیم. او حالا دو برادر و یک خواهر هم دارد و خانوادگی می‌توانند مجموعه‌ای چندجلدی از نقل‌قول‌های خود در مورد انسان و مرگ و زندگی منتشر کنند. جوزف سید ملقب به «پدر»، کسی که عکسش را در مرکز کاور بازی می‌بینید شخصیت مرموزی است که تا آخر‌های بازی خیلی آفتابی نمی‌شود. او غول آخر مرحله است و برادرها و خواهر او نیمچه غول‌های میانی. ایده‌ی یک گروهک مذهبی در شهری دور افتاده در مونتانا برای یک فارکرای عالی است. یک گروهک تندرو که همه‌جا را تحت کنترل دارد و ما مثل همیشه دسترسی آن‌ها را از شهر و مردمش کمتر و کمتر می‌کنیم.


حال و هوای داستان بازی کمی من را یاد Just Cause 3 و آن حکومت دیکتاتوری‌اش انداخت که باید آثار پروپاگاندای حکومت را از شهرها و خیابان‌ها پاک می‌کردیم. گرچه فارکرای الهامات مستقیمی از مسائل روز دنیا در این شماره گرفته و حتی گاه و بیگاه دیالوگ‌هایی می‌شنویم که نمی‌توانیم یاد اشخاص خاصی در رأس قدرت‌های دنیا نیفتیم، اما طرف منفی داستان بازی اینجا است که این چهار خواهر و برادر بیش از حد شبیه هم هستند. آن‌ها حرف‌های همدیگر را تکرار می‌کنند و از خود شخصیتی ندارند. در واقع شخصیتی شکل نمی‌گیرد و چنان دو بعدی و شعاری هستند که انگار سازندگان می‌خواستند فقط یک نسخه‌ی طنز تلخ از دنیای امروزی خلق کنند. با این حال، چهار آنتاگونیست مختلف روی گیم‌پلی بازی تأثیرهای مثبتی گذاشته است: سه تای آن‌ها سه منطقه‌ی اصلی نقشه‌ی عظیم بازی را کنترل می‌کنند و با وارد شدن به هر منطقه، می‌توانید حدس بزنید صاحب این زمین‌ها کدام یک از اعضای خانواده‌ی Seed است. مراحل و مأموریت‌های هرکدام از آن‌ها هم متفاوت است و هرکدام روی جنبه‌ی خاصی از کشور کوچکی که برای خود ساخته‌اند متمرکزند. مثلا جان، دست راست جیکوب، سوخت و مهمات مردمشان (که ما به آن‌ها کالتیست می‌گوییم) تأمین می‌کند و فیث، خواهر کوچکه‌ی خانواده‌ی سید گیاهی در سراسر زمین‌هایش کاشته که یک نوع ماده‌ی روان‌گردان است. تقسیم کردن نقشه به سه قسمت اصلی و دو جزیره به این معنی است که همیشه کاری برای انجام دادن در گوشه کنار آن وجود دارد و فضاهای تکراری فقط برای بزرگ‌کردن دنیای بازی طراحی نشده‌اند.

دیدگاه کاربران