چتــــــه رفیـــق عاشـــق مــن؟
چرا ســـراغ اونکه رفتـــه رو دوباره باز میگیری
اون برنمــی گرده پیشت بســـــه دیگه بهونه گیری
اگه به فکــر اون باشی یه روزی از غصه میمیری
ببین چه حال و روزی داری
تموم زندگیــــت شده سه چهارتا عکـــس یادگاری
منتظر یه فرصتــی شروع کنی به گریـــــه زاری
این دست تقدیــــره عزیز من تــو تقصیری نداری
اونو فراموشـــش بکن اون دیگه عشقتـــو نمیخواد
دیگه مثل قدـــــیما اون ســــــر قراراتـــــــون نمیاد
اون حالا با یکی دیگه نشــــستـــــه و بهتت میخنده
چشماشو به روی این همه گریه وزاریات می بنده