ای دل داغ دار من
خیمه ی کربلای تو
هر نفسم شراره ی
آتش خیمه های تو
یوسف کربلای من
شهید نینوای من
از چه برهنه ای چه شد
پیرهن و ردای تو
گه فراز نیزه ها
گه به کنار قتلگه
می نگرم به روی
می شنوم صدای تو
وای وای وای وای آقام حسین ...
میوه ی قلب مادرم
چنین نبود باورم
که بین دشمنان تو
گریه کنم برای تو
ماه به خون خضاب من
همیشه آفتاب من
از چه به خاک خفته ای
چشم من است و جای تو
نیزه شکسته ها همه
دور تو گرم زمزمه
مانده هنوز در گلو
ذکر خدا خدای تو
وای وای وای وای آقام حسین ...
بهر زیارت تنت آمده ام به قتلگه
کوفه روم به دیدن
راس ز تن جدای تو
زائر پیکر تو ام
همسفر سر تو ام
هم ره نیزه دارها
می دوم از قفای تو
وای وای وای وای آقام حسین ...