آهنگ شیدایی از محسن چاوشی
بیا بیا که شدم در غم تو سودایی
درآ درآ که به جان آمدم ز تنهایی
عجب عجب که برون آمدی به پرسش من
ببین ببین که چه بی طاقتم ز شیدایی
بده بده که چه آوردی به تحفه مرا
بنه بنه بنشین تا دمی برآساییم
بیا بیا که شدم در غم تو سودایی
درآ درآ که به جان آمدم ز تنهایی
عجب عجب که برون آمدی به پرسش من
ببین ببین که چه بی طاقتم ز شیدایی
مرو مرو چه سبب زود زود بروی
بگو بگو که چرا دیر دیر می آیی
نفس نفس زده ام ناله ها ز فرغت تو
زمان زمان شده ام بی رخ تو سودایی
مرو مرو چه سبب زود زود می بروی
بگو بگو که چرا دیر دیر می آیی
نفس نفس زده ام ناله ها ز فرغت تو
زمان زمان شده ام بی رخ تو سودایی
بیا بیا که شدم در غم تو سودایی
درآ درآ که به جان آمدم ز تنهایی
عجب عجب که برون آمدی به پرسش من
ببین ببین که چه بی طاقتم ز شیدایی
بده بده که چه آوردی به تحفه مرا
بنه بنه بنشین تا دمی برآساییم
مجو مجو پس از این زینهار راه جفا
مکن مکن که کشد کار ما به رسوایی
برو برو که چه کش می روی به شیوه گری
بیا بیا که چه خوش می چمی به رعنایی
مجو مجو پس از این زینهار راه جفا
مکن مکن که کشد کار ما به رسوایی
برو برو که چه کش می روی به شیوه گری
بیا بیا که چه خوش می چمی به رعنایی
مرو مرو چه سبب زود زود بروی
نفس نفس
زمان زمان
مرو مرو چه سبب زود زود بروی
بگو بگو که چرا دیر دیر می آیی
نفس نفس زده ام ناله ها ز فرغت تو
زمان زمان شده ام بی رخ تو سودایی