او يک خوره کامپيوتر بود و آنقدر زمانش را پاي کامپيوتر صرف ميکرد که حتي به هيچ دختري توجه نداشت. او سفرهاي زيادي به خارج و داخل کشور داشت و همين سفرها به عقيده مادربزرگش او را تبديل به يک تروريست کرده است
او دوران کودکي نرمالي را پشت سر گذاشته و همچون کودکان ديگر شاد و به دور از تنش ها بزرگ شده است
او هر چند وقت يک بار به مادربزرگش سر ميزد و در کريسمس به ديدار او ميرفت
پدر اين تروريست در سال 2010 بر اثر سرطان درگذشت و پس از آن او شروع به سفرهاي داخلي و خارجي کرد. عموي تروريست گفته ما عميقا به خاطر اين واقعه متاسف هستيم و دلمان ميخواهد به خانه برويم و از شرم پنهان شويم