بازم پرم از دلتنگی تو که
مثل خود من تنهایی …
قلبم پژمرده شد از این فکر
که شاید تو هنوز اینجایی …
بازم از حال خودم میترسم
از این همه تنها شدنم
تنها سهم من از تو این شد
زخمی که جا مونده روی تنم
دلگیرم از شبهایی که بی تو تنهام
من خسته م از دنیایی که بی تو دارم
از این خونه بیزارم، چه بی رحمه این شبا
آوار خاطرات من میشه همین
برگایی که بی تو میریزه توو پاییز
هی شبای ناگریز نمیرسم به فردا.