برای دیدن دیگر ویدئو های ارسالی اینجا کلیک کنید
اگر بر این باور هستید که ایدهی فرود عمودی راکتها ایدهای جدید است؛ از شما دعوت میکنیم با ما همراه شوید تا نگاهی به تاریخچهی این ایده داشته باشیم.
بسیاری از مردم بر این باور هستند که راکتهای دارای قابلیت فرود عمودی، پدیدهای جدید و حاصل تلاش دو شرکت اسپیسایکس و بلو اورجین هستند. اگر شما هم جزو این گروه از مردم هستید، باید بدانید که باور شما اشتباه است. در حقیقت، اگر نگاهی گذرا به تاریخچهی علوم موشکی و راکتهای فضایی داشته باشیم، خواهیم دانست که ایدهی فرود عمودی راکتها، ایدهی جدیدی نیست؛ در حقیقت، سابقهای این ایده به حدود 60 سال پیش بازمیگردد.
طی کردن موفقیتآمیز فرایند برخاست تا فرود عمودی یک راکت، نیازمند این است که تکنولوژیهای مختلف همچون قطعات پازل در کنار یکدیگر قرار بگیرند. راکت شما باید نیروی پیشرانش کافی برای برخاست در اختیار داشته باشد؛ در عین حال، لازم است تا سوخت کافی برای مراحل فرود نیز در مخازن راکت باقیمانده باشد. همچنین، باید بتوانید در مسیر بازگشت به زمین مجددا موتورهای راکت را روشن کنید؛ این در حالی است که در این مرحله راکت با سرعتی فراتر از سرعت صوت در حال پرواز است. همچنین، در مسیر بازگشت، حرکات راکت در جهتهای مختلف باید با دقت بالایی کنترل شده و اصلاح شوند؛ در غیر اینصورت امکان از کنترل خارج شدن راکت بسیار بالا خواهد بود.
پس از آن، ناسا بودجهی لازم برای این پروژه را تامین کرد و آزمایشات از سر گرفته شد. جالب اینجا است که در یکی از پروازهای آزمایشی، حفرهای در بدنهی راکت ایجاد شد، اما با این وجود، DC-X موفق شد بهطور موفقیتآمیز فرایند فرود خودکار را انجام دهد. پس از انجام تعمیرات، برنامهی آزمایشی در سال 1995 از سر گرفته شد؛ اما در این مرحله از آزمایشات، یکی از فرودهای راکت به خوبی انجام نشد و خسارت زیادی به پوستهی بیرونی راکت وارد آمد. لیکن این تنها خبر بد برای DC-X نبود؛ همزمان با آسیب دیدن پوستهی بیرونی راکت، تخصیص بودجه نیز به پایان رسید و این به معنی نبود پول کافی برای تعمیر راکت بود.
اگرچه پیش از فرارسیدن قرن بیست و یکم طرح DC-X به تاریخ پیوسته بود؛ اما این طرح الهامبخش بلوارجین برای ساخت راکت New Shepard بود. حتی برخی از مهندسین دستاندرکار در پروژهی DC-X نیز در بلو ارجین مشغول به کار شدند. امروزه، اثرات پروژهی DC-X بر طراحی فالکون 9 نیز کاملا مشهود است. علاوه بر این، برخی از مهندسان ناسا معتقد هستند که طرح DC-X میتواند پایهی خوبی برای طراحی ابزاری جهت فرود روی مریخ باشد؛ چنین ابزاری میتواند حداکثر 6 سرنشین را حمل کرده و به سطح مریخ برساند. موفقیتهای آزمایشات زمینی این پروژه، اثبات کردهاند که چنین کاری امکانپذیر است؛ علاوه بر این، به لطف جاذبهی کمتر در سطح مریخ، ظرفیت حمل محموله در مریخ فراتر از محمولهی حمل شده توسط DC-X در سطح زمین خواهد بود. حتی طراحی سیستم فرود اسپیسایکس، موسوم به Dragon، نیز شباهت زیادی به DC-X دارد.
امروزه نیز دو شرکت بلو ارجین و اسپیسایکس از تکنیکهایی برای فرود عمودی راکتهایشان استفاده میکنند که بسیار شبیه به تکنیکهای فرود و هدایت DC-X است. شایان ذکر است که به لطف پیشرفتهای حاصل شده در زمینههای مختلف، از جمله طراحی راکتها، طرح کلی راکتهایی مانند فالکون 9 نشاندهندهی پیشرفتهای چشمگیر در مقایسه با DC-X است. اما موفقیت طرحهایی همچون فالکون 9، فراتر از مسائل فنی است؛ این طرحها ثابت کردهاند که از نظر اقتصادی، راکتهای قابل بازگشت ابزارهایی توجیهپذیر برای ارسال محمولهها به فضا هستند.
شباهتهای بسیار زیاد DC-X و راکتهای مدرنی مانند New Shepard و فالکون 9 به این معنی نیست که چنین طرحهایی نوآورانه نیستند؛ حقیقت این است که دانشمندان همواره از دانستهها و اکتشافات پیشینیان کمک گرفتهاند تا پرواز پرندهی پیشرفت با توقف روبهرو نشود. این مهندسان مکدانل داگلاس بودند که امکانپذیر بودنِ فرود عمودی و هدایت دقیق راکتها در مسیر بازگشت را به اثبات رساندند؛ اما تبدیل این ایده به طرحی کاربردی، حاصل تلاش شرکتهایی مانند اسپیسایکس است.