سلام؛
بیشتر ما از مرگ میترسیم؛ اما واقعاً چرا؟
مرگ برای ما همیشه، مانند یک هیولای وحشتناک بوده و هست؛ حتی بهاشتباه خیال میکنیم، فکر کردن به آن، زندگی را برای ما تلخ میکند.
ما نهتنها از نام مرگ میترسیم، بلکه از اسم مرده، تابوت و قبرستان هم میترسیم!
برای همین است که هرگاه میخواهیم نام مردهای را ببریم، به یکدیگر میگوییم:
" هر چه خاک اوست، عمر تو باشد"، "دور از حالا"، " زبانم لال"، " رویم به دیوار"، "هفتکوه در میان".
اما عده کمی در بین ما هستند که به مرگ نگاهی خردمندانه و سودمند دارند و وجود مرگ را بهعنوان بخشی از زندگی همه انسانها، پذیرفتهاند؛ و با این نگاه درست برعکس انسانهای بیانگیزه، روزهای پرتلاش و بانشاطی را پشت سر میگذرانند.
★
به نظر شما علت واقعی ترس ما از مرگ، چیست؟
بعضی از ما خیال میکنیم که با مردن، همهچیز تمام میشود؛ اگر واقعیت این باشد، انصافاً حقداریم حتی از اسم مرگ نیز بترسیم؛ چون ذات هر انسانی از نابودی و نیستی تنفر دارد.
اما خوشبختانه حقیقت غیرازاین است؛
مرگ، چشمانداز بسیار زیبا و سرسبز به عالمی وسیع و باعظمت و فوقالعاده جذاب و هیجانانگیز است.
مرگ پلی است که ما را از یک دنیای تاریک، پر از خیانت و دورویی، خارج میکند و به دنیایی روشن و بینهایت بزرگ، پر از آرامش و همراهی با دوستان فوقالعاده هماهنگ و دلخواه مهمان میکند.
آنهم نه یک روز، یک سال، صدسال، هزار سال، میلیونها سال، بلکه برای همیشه، هرلحظه نعمتی تازهتر، هیجانی جدیدتر و لذتبخشتر (دقت کنید)
مرگ اگر مرد است گو: نزد من آی تا در آغوشش بگیرم تنگ تنگ
من ز او جانی ستانم جاودان او ز من دلقی ستاند رنگ رنگ
★☆
مشکل دیگر بعضی از ما این است نسبت به آثار بسیار مفید یاد مرگ بیاطلاع هستیم.
درحالیکه یاد مرگ طبع انسان را نرم میکند، آتش حرص را خاموش مینماید (مصباح الشريعة، ص: 171) و تو را نسبت به مشکلات غمانگیز و رنجآوری که در آن قرار داری تسلی و آرامش میدهد (المحجّةالبيضاء، ج ٨، ص ٢٤١) و دهها نتیجه ملموس و قابل تجربه دیگر.
★☆★
علت بعدی ترس از مرگ، پروندههای سیاه و تاریک ماست که متأسفانه با امروز و فردا کردن، هنوز با آب زلال توبه شستشو ندادهایم.
معلوم است کسی که از توبه فرار میکند، خود را مانند شخص جنایتکارِ محکومِ به اعدام تصور میکند که با هر صدایی به خیال اینکه برای اعدام او آمدهاند، به میلههای زندان چنگ میزند
درحالیکه چنین فردی از مهربانی و بخشش خداوند متعال یا غافل است یا خود را بهغفلت زده است؛
خداوندی که وعده قطعی آمرزش همه گناهان ولو بیشتر از ریگهای بیابان و عدد ستارگان باشد را، صریحاً از زبان فرستاده و اوصیای وی – بر ایشان سلام - به بشریت رسانده است و جای هیچ شبهه و بهانهای را برای گنهکارترین انسان نیز باقی نگذاشته است.
بلکه در قولی بسیار سخاوتمندانه و عجیب خداوند وعده تبدیل گناهان و اعمال پلشت و زشت را، به اعمال زیبا و معطر داده است:
إِلاَّ مَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ عَمَلاً صالِحاً فَأُوْلئِكَ يُبَدِّلُ اللَّهُ سَيِّئاتِهِمْ حَسَناتٍ وَ كانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحيماً
مگر كسانى كه توبه كنند و ايمان آورند و عمل صالح انجام دهند، كه خداوند گناهان آنان را به حسنات مبدّل میکند؛ و خداوند همواره آمرزنده و مهربان بوده است.
کسی که در توبه خود صداقت داشته باشد اگر هزار بار نیز زمین بخورد و بازهم صادقانه از خدای مهربان بخواهد او را ببخشد و از آثار اعمال زشتش او را در امان نگاه دارد، خداوند او را در حلوفصل هر گناه به هر شکل، حتی اگر حقّ النّاس (ظلم به دیگران) باشد یاری ویژه میدهد تا برای همیشه از زیر دین تمام گناهان و حقوقی که به ذمه وی آمده است نجات پیدا نماید.
باز آ باز آ هر آنچه هستی باز آ گر کافر و گبر و بتپرستی باز آ
این درگه ما درگه نومیدی نیست صد بار اگر توبه شکستی باز آ
این را هم در نظر داشته باشیم، هر گناهی که انجام میدهیم درواقع داریم به جسم و روح خودمان لطمه میزنیم و با این گناهان هیچ خدشهای به خداوند بینیاز وارد نمیشود.
با این مقدمه بر هر خردمندی روشن است که باید راهی برای خلاصی از درماندگی در مشکلات، تنهایی، ترس از بیماری و مرگ، عدم عمل به دانستهها، بیانگیزگی و هزاران مشکل دیگر وجود داشته باشد.
بیتردید اصلاح باورهای خویش نسبت به وجود خدا سبب رسیدن به اطمینان خاطر و آرامشی خواهد شد که انسان را موفق میکند تا بهصورت میانبر بر تمام نگرانیهای فردی و اجتماعی خویش غلبه نماید.
بدین منظور مطالعه کتاب زیر که با زبان ساده و مناسب همه سنین نوشتهشده است و حاصل پرسش و پاسخ و مشاوره با افراد خدا نا باور (آتئیست) و ندانم گرا و شکاک و همچنین افراد در حال تحقیق است را توصیه میکنیم.
این کتاب