سینه زنی زمینه شب ششم محرم 97 - کربلایی محمد مهدی خلج - قاسم ابن الحسن

مهجه الحورا
منتشر شده در 06 مهر 1397

باز لحظه وداع ، خیمه میشه جور دیگه غوغا


عطر و بوی حسن ، پیچیده توی فضای صحرا


انگار (خود حسن)2 ، میره برا انتقام زهرا


لبهاش مثلِ یه شوره زاره ، چشم خیمه ابر بهاره


با هیبت رفت وسط میدون ، مثل شیره ترسی نداره


وای


صدای هلهله بلنده تو میدون


میباره نقل سنگ بازم مثِ بارون


عمو وای



گفتی عمو بیا ، از خیمه سراسیمه رسیدم


ای وای که تنتو ، از لابه لای نعلا کشیدم


سینت (رو سینمه)2 ، قدکشیدی یا که من خمیدم


جای سالم نیست روی تنت ، نیزه دارا بس که زدنت


هر کس با اسبی اومدشو ، سهمی برده از رو بدنت


وای


تویی بهار عمر من نرو قاسم


ای یادگاری حسن نرو قاسم


عمو وای


(بند تکراری حضرت عبدالله)


ابن الحسنم و ، خون علی میجوشه تو رگهام


ابن الحسنم و ، شاگرد کلاس درس سقام


ابن (الحسنم و)2 ، جونمو میدم به جای بابام


گفتی هستم مثل پسرت ، این جسم من میشه سپرت


وای از درد پهلو عمو جون ، چی کشیده زهرا مادرت


حسین


حالا که بابام اومده دم آخر


بخون عمو برام تو روضه مادر


عمو وای

دیدگاه کاربران