غم و غصه توی قلبُم لونه کرده، ای خدا
دلُم پر درده، نمی سازه با مُو دنیا
دیگه برنمی گردُم به آشیونه، ای خدا
کسی چه می دونه غم تنهاییِ دل را
خدایا مُو به درگاه تو چی بوده گناهم
که باید یا بسوزم و یا بسازُم
مُو جَوونُم، آشیونُم شده ویرون
غروبه توی کوهستان منم مجنون
که سرگردون هی بنالُم