محمد نوری "خاموشی های ساحل"

مهرگان
منتشر شده در 29 خرداد 1396

شب پریشان می خرامد در خموشیهای ساحل

می تپد در سینه ام دل تو می آیی تو می آیی

می تراود عطر بوسه از گل سرخ لبانت

می درخشد دیدگانت چه زیبایی چه زیبایی

می گشایی پرده راز با نگاهی پر ز تشویش

من به گوشت می سرایم نغمه ای از غم خویش

در خموشیهای ساحل این منم تنهای تنها

خفته در آغوش رویا چه رویایی چه رویایی…

شب پریشان می خرامد در خموشیهای ساحل

می تپد در سینه ام دل تو می آیی تو می آیی

می تراود عطر بوسه از گل سرخ لبانت

می درخشد دیدگانت چه زیبایی چه زیبایی

دیدگاه کاربران