تموم شهر پر از تصویر درده
نمیفهمم چرا بی اعتنایی
یه بچه تو خیابون خوابِ اما
ما تو کعبه به دنبال خداییم
تو پیدایی همینجایی ، همینجایی
تو هر جا که یکی بغض تو گلوشِ
تو چشم خسته ی اون بچه ای که
سره چهار راه داره گل میفروشه
هر جا پرنده ای بال شکسته
هرجایی که یه عاشق گریه کرده
تو قلب مادر رزمنده ای که قراره دیگه بچش برنگرده
هرجا که خونه ای بی سقف باشه
نمیذاری دل ابرا بگیره
نمیبینم که دستات شله هر شب
خیابون خالیه از سرما نمیره
پی ات گشتیم تمام آسمونو
نفهمیدیم همینجا رو زمینی
نفهمیدیم که تو طاقت نداری
کسی رو تو جهان تنها ببینی
تو پیدایی همینجایی ، همینجایی
تو هر جا که یکی بغض تو گلوشِ
تو چشم خسته ی اون بچه ای که
سره چهار راه داره گل میفروشه
هر جا پرنده ای بال شکسته
هرجایی که یه عاشق گریه کرده
تو قلب مادر رزمنده ای که قراره دیگه بچش برنگرده
هرجا که خونه ای بی سقف باشه
نمیذاری دل ابرا بگیره
نمیبینم که دستات شله هر شب
خیابون خالیه از سرما نمیره
هر جا پرنده ای بال شکسته
هرجایی که یه عاشق گریه کرده
تو قلب مادر رزمنده ای که قراره دیگه بچش برنگرده
هرجا که خونه ای بی سقف باشه
نمیذاری دل ابرا بگیره
نمیبینم که دستات شله هر شب
خیابون خالیه از سرما نمیره