در حالیکه یمن 18 ماه است گرفتار جنگ و حملات هوایی عربستان شده، قحطی غذایی این روزها، وضعیت یمن را بحرانیتر هم ساخته است. از میان 22 استان یمن، 20 استان این کشور با قحطی و بحران غذایی دست به گریبان شدهاند که معلوم نیست تا کی بتوان پایانی برای این وضعیت متصور بود. چند روز پیش نیز سازمان ملل در آمار رسمی اعلام کرد که حداقل 4 هزار غیرنظامی یمنی در طول تجاوز عربستان به یمن کشته شدهاند، اگر چه به نظر میرسد آمار واقعی قربانیان غیرنظامی بسیار بیش از این باشد.
در عین حال قحطی غذایی و بحران انسانی در برخی مناطق یمن از جمله بندر حدیده بسیار شدیدتر است. بندر الحدیده با بیش از400هزار نفر جمعیت، چهارمین شهر بزرگ یمن میباشد که از سال 2014 و پس از استعفا و فرار دولت منصور هادی تحت کنترل کمیتههای مردمی و ارتش یمن اداره میشود، اما از آن زمان این شهر ثروتمند و بزرگ یمنی که زمانی بزرگترین بندر صادراتی قهوه، خرما و چرم در دریای سرخ به شمار میآمد، تحت محاصره دریایی و هوایی نظامیان سعودی قرار گرفته است.
در حال حاضر الحدیده برخلاف گذشته ثروتمندش، متاثر از جنگ تحمیلی سعودی در یکی از بدترین شرایط انسانی و غذایی به سر میبرد. نوال المقحفی، خبرنگار بی بی سی که به الحدیده رفته است میگوید وضعیت انسانی در این شهر از آن چه در تصورش بوده هم بسیار بدتر است. المقحفی در الحدیده با پزشکی یمنی آشنا میشود که همسر و فرزندانش را از ترس بمباران به اردن فرستاده اما خودش در الحدیده همچنان مشغول امدادرسانی است. دکتر اشواق محرم، به خبرنگار بی بی سی میگوید در طول بیست سال خدمتش هرگز به چنین صحنههایی مانند آن چه امروز در الحدیده یمن میگذرد برخورد نکرده بود. او میگوید: "حالا صحنههایی را میبینم که پیش از این در زمان قحطی سومالی در تلویزیون میدیدم. هرگز گمان نمیکردم شاهد چنین صحنههایی در یمن باشم."
دکتر اشواق محرم اتومبیلش را پر از دارو کرده و به سوی روستای بیت الفقیه در 100 کیلومتری بندر حدیده رانندگی میکند. این روستا روزگاری روستای حاصلخیزی بود و موز و انبه تولیدیاش به خارج از یمن صادر میشد. اما اکنون صادراتی در کار نیست، بیشتر کارگران بیکار شدهاند و زنهایی با لباسهای رنگی، میوهها را بار الاغها میکنند. اما اغلب یمنیها توان مالی خرید این میوهها را ندارند. دکتر یمنی در راه بازگشتش به حدیده چادرهایی را کنار راه میبیند و همچنین مردی را میبیند که با لباس وسط خیابان، دوش میگیرد و چند کودک پابرهنه در اطرافش همدیگر را دنبال میکنند. اینها یمنیهایی هستند که از مناطق درگیر جنگ به حدیده فرار کردهاند.
پس از روستا، خبرنگار به همراه دکتر اشواق به یک بیمارستان در الحدیده میروند و در کمال تعجب مشاهده میکنند که بدلیل کمبود جا هر تخت بیمارستانی پذیرای دو یا سه کودک یمنی است: "دربیمارستان ما شعیب کودک چهار سالهای را دیدیم که پدربزرگش از همسایهها پول قرض کرده بود تا به بیمارستان بیاید. پسر کوچک اسهال و تب داشت اما دکترها به پدربزرگش میگفتند کاری از دستشان برنمیآید. مدیر بیمارستان به ما گفت: هیچ کدام از آنتیبیوتیکهای ما نمیتواند این نوع باکتریها را از بین ببرد. بدن شعیب که آنجا دراز کشیده بود دقیقه به دقیقه سرد و سردتر میشد. پدربزرگش دستش را گرفته بود و گریه میکرد. یک ساعت بعد شعیب مرد. من دیدم پدربزرگش در حالی که آهسته گریه میکرد، بدن کوچک او را با چفیهاش پوشاند و بغلش کرد تا جسدش را به خانه، پیش مادرش ببرد."