به گزارش اختصاصی خبرنگار رکنا اواخر دی ماه سال 98 بود که همسر اعظم با خانواده او تماس گرفت و خبر ناپدید شدن او را داد.
مردمیانسال به خانواده اعظم گفته بود که این زن برای قدم زدن مقابل خانه رفته است اما یکدفعه ناپدید شده است و دیگر به خانه برنگشته است.
خواهر اعظم و برادرانش موضوع گم شدن او را به پلیس اطلاع دادند و آگهی گم شدن خواهرانشان را پخش کردند سرقت از علی دایی توسط سارقان موتورسوار
9 ماه در بی خبری گذشت و کوچه ها و خیابان های محل زندگی اعظم پر شده بود از عکس های او.
خواهش های خانواده اش از مردم برای اینکه از خواهر گم شده شان خبری بدهند تمامی نداشت.
من قاتل همسرم هستم
تحقیقات پلیسی و جنایی پرونده ادامه داشت تا اینکه ماموران پلیس با بررسی های مختلف به همسر اعظم مظنون شدند و او را مورد بازداشت کرده و تحت بازجویی قرار دادند.
بالاخره همسر هفتاد ساله اعظم لب به اعتراف گشود و پرده از راز جنایت هولناک خود برداشت و به قتل همسرش اعتراف کرد.
برادر اعظم در گفتگوی اختصاصی با خبرنگار رکنا گفت:«همسر خواهرم در اعتراف به قتل او گفته است که شب حادثه با خواهرم جر و بحثشان شده است.بعد متهم با یک روسری دور گلوی خواهرم پیچیده و او را خفه می کند.برای اینکه مطمئن شود که خواهرم مرده استیک بار دیگر هم با روسری گلوی او را فشار می دهد و حتی توی صورت او آب می پاشد تا مطمئن شود که او دیگر زنده نیست.»
جسد در دیوار خانه باغ دفن شد
برادر اعظم در ادامه گفت:«متهم بنا بود.او از مدتی قبل در یک خانه باغ با خواهرم زندگی می کرد.انتهای حیاط خانه شان یک انباریزاغه شکل وجود داشت.
همسر خواهرم بعد از کشتن او جسدش را در جدار دیواره زاغه قرار داد که منتهی به تپه های پشت خانه شان است.بعد دو ردیف دیوار جلوی آن کشید و روی آن را هم سیمان کرده بود.»
با اعترافات متهم جسد اعظم 48 ساله کشف شد و برای معاینات به پزشکی قانونی فرستاده شد.
اختلاف متهم و مقتول چه بود؟
برادر مقتول در ادامه در مورد علت اختلاف اعظم و شوهرش اینطور توضیح داد:«حدود هفت سالی می شد که اعظم و شوهرش ازدواج کرده بودند.خواهرم بازنشسته ارتش بود.زمانی که با همسرش ازدواج کرد در پردیس بومهن ساکن بودند.خواهرم فرزند نداشت اما همسرش سه فرزند داشت که ارتباط خوبی با خواهرم داشتند.زندگی خواهرم خوب بود تا اینکه همسرش تصمیم گرفت زمینی را که در فیروزکوه داشت بسازد.خواهرم حدود صد میلیون تومان پول به همسرش بابت ساخت خانه باغ داد.»
اعظم فکر نمی کرد روزی همان خانه باغ قتلگاه او شود:«همسر خواهرم می خواست خانه را برای گرفتن وام به نام عروسش کند و سر همین موضوع با همسرش و پسر او اختلاف پیدا کرده بود.یک سالی می شد که مشاجره های گاه به گاه آنها سر این موضوع در می گرفت.حتی چند بار با پسر مقتول هم مشاجره کرده بود و آنها خواهرم را از خانه بیرون کرده بودند و خواهرم به کلانتری فیروزکوه هم رفته بود.»
به گفته برادر اعظممتهم در اعترافات خود گفته است که شب حادثه هم دلیل مشاجره شان بر سر همان خانه باغ بوده است