سخنی با بینندگان
همراهان عزیز دیریندیرین!
در این سالها در همه لحظهها کنار ما بودید. در سرما و گرما سختی و آسانی فراز و فرود غم و شادی و سفتی و نرمی ما را تماشا کردید. چه روزها و شبهایی که سخت کار کردیم تا لبخندی شویم بر روی لب شوهرعمههای شما و آنها شما را خفت کنند و ویدیوهای ما را نشانتان دهند و شما هم توی رودربایستی بخندید و بگویید: وای چه بامزه بود بعد بروید توی اتاق گریه کنید. چقدر نصیحتتان کردیم که کار خیر کنید به فاضلاب وصل شوید کمتر نمک مصرف کنید بین خطوط برانید و بعد از چند سال دیدیم چقدر نتیجهبخش بود! و مسئولان را... مسئولان را چقدر انتقاد کردیم و ملاحظه کردید که وضع مملکت تا چه حد بهتر شد! حالا با خبر تلخی آمدهایم. آمدهایم بگوییم اگر بار گران بودیم... نه تنها نرفتیم! بلکه بیاااا () بیشتر هم شدیم! چون قرار است سریال بیست دقیقهایمان هم پخش شود و شما مجبورید احمقانهترین سریال تاریخ ایران را شنبه و یکشنبه هر هفته از فیلیمو ببینید. یاهاهاهاها... (در پایان رعد و برق میزند و کارگردان و تهیهکننده به شکل شیطانی روی لبه پرتگاه میخندند و باران میگیرد.)س