واسه ی دیدن بارون اشکام ، دوباره خاطره هامو سوزوندم
ولی تو اینجا نبودی ببینی ، چه جوری پای نگاه تو موندم
تو نبودی که ببینی دلم رو چه جوری عاشق عشق تو مونده
منی که بی تو یه لحظه نبودم ، کی دل خاطره هاتو شکونده
میون رنگ عجیب نگاهت ، یکمی فاصله مونده تا دریا
تا دل خسته نفس به نفس شه ، تو بیا واقعی شو خود رویا
واسه ی دیدن ساحل چشمات ، همه ی دار و ندارم میدم
واسه ی شادی قلبت عزیزم ، همه احساس تو قلبم میدم
نمیدونم، نمیدونم، نمیدونم…
نمیدونم، نمیدونم، نمیدونم…
واسه ی دیدن بارون چشمام ، همه ی خاطره هامو سوزوندم
آخه تو اینجا نبودی ببینی ، چه جوری پای نگاه تو موندم
تو نبودی که ببینی دلم رو چه جوری عاشق عشق تو مونده
منی که بی تو یه لحظه نبودم ، کی دل خاطره هاتو شکونده
میون این همه دوریِ مفرط ، چه جوری میشه دستاتو بگیرم
حالا که خسته ی بغضم عزیزم ، تو نذار اینجوری بی تو بمیرم
نمیتونم… نمیدونم…
میون رنگ عجیب نگاهت ، یکمی فاصله مونده تا دریا
تا دل خسته نفس به نفس شه ، تو بیا واقعی شو خود رویا
واسه ی دیدن ساحل چشمات ، همه ی دار و ندارمُ میدم
واسه ی شادی قلبت عزیزم ، همه احساس تو قلبمُ میدم
نمیدونم، نمیدونم، نمیدونم…