هر دو این زندگی رو سوزوندیم
هر دو از این خیالمون تخته
تو رو شاید یه روز بخشیدم
ولی بخشیدنِ خودم سخته
همه چی داشتیم و بد بودیم
فکر کردیم این یه تضمینه
همه چی رو به باد دادیم رفت
همه چی داشتن بدیش اینه
تو از من چی رو میگیری
همین حسی که بخشیدی
چه فردایی توو رویاته
که امروز اونو فهمیدی
من از تو چی رو میگیرم
که تن میدی به تبعیدم
نرو دنبالِ آرامش
من این حسو بهت میدم
شریکِ سقفِ هم بودن
دلیلِ موندگاری نیست
تو دنیایِ منی اما
به دنیا اعتباری نیست
شریکِ سقفِ هم بودن
دلیلِ موندگاری نیست
تو دنیایِ منی اما
به دنیا اعتباری نیست
سراب پیشِ چشماتو
یه اقیانوس میبینی
منو که ماهِ تو بودم
داری فانوس میبینی
نمیدونم تو چی میخوای
از این تمرینِ تنهایی
از اینکه نیستی با من
ولی با من همینجایی
شریکِ سقفِ هم بودن
دلیلِ موندگاری نیست
تو دنیایِ منی اما
به دنیا اعتباری نیست
شریکِ سقفِ هم بودن
دلیلِ موندگاری نیست
تو دنیایِ منی اما
به دنیا اعتباری نیست