تو رفتی و خونمونو غم گرفته
کوفه برات عزا و ماتم گرفته
زینب تو با گریه باز دم گرفته
بابا جون رفتی بابا پیش زهرا
موندم تنها میون غمها
لبریز درد با روی زرد
با آهی سرد پر زدی بابا
(حیدر حیدر حیدر بابای مظلوم)
تا رفتی و دلم برات بی قراره
یتیم کوفه شد یتیم باز دوباره
بارون اشک من برات تا میباره
قلبم محزون چشمم گریون
مثل بارون برا تو بابا
دل سوزوندم روضه خوندم
تنها موندم با خاطره ها
(حیدر حیدر حیدر بابای مظلوم)
تا رفتی و به غصه و غم اسیرم
عباتو توی بغلم تا میگیرم
به یاد حرف دیشب تو میمیرم
باباجون گفتی خسته دست بسته
دل شکسته میام تو کوفه
راس بر نی مجلس می
غم پی در پی داره شکوفه
(حیدر حیدر حیدر بابای مظلوم)