شرکت نوکیا چگونه از بحران نجات پیدا کرد
شرکت نوکیا تا پیش از ورود آیفون و گوشیهای اندروید یکی از پیشگامان صنعت گوشی هوشمند بود، اما چگونه توانست با بحران پیشآمده مقابله کند؟
آیا میدانید احساسات چگونه به استراتژی شکل میدهند؟ پاسخ این سؤال در نحوهی عملکرد شرکت نوکیاو تلاشش برای خروج از بحران قابل مشاهده است. شرکت نوکیا در سالهای بین 2007 تا 2013 چالشهای استراتژیکی شدیدی را تجربه کرد. این شرکت در سال 2007 تا 2008 بازار موبایل را تحت سلطه داشت تا زمانی که شرکت اپل گوشیهای آیفون و گوگل، سیستم عامل اندروید را وارد بازار کرد. این رقبای جدید انقلابی بزرگ در سطح توقعات مردم ایجاد کردند تا جایی که موبایلهای نوکیا با سیستم عامل سیمبین دیگر جایی در بازار نداشتند. اما با این حال شرکت نوکیا تا سال 2011 به تولید موبایل با سیستم عامل سیمبینادامه داد و بعد از آن گوشیهایی با سیستم عامل ویندوز به بازار عرضه کرد که آنها هم عملکرد خوبی نداشتند.
نهایتا شرکت نوکیا در سال 2013 با کنارهگیری از تولید موبایل و تمرکز روی ساخت تجهیزات شبکه، نرمافزار، صدور مجوز، تکنولوژیهای پوشیدنی و اینترنت اشیاء، استراتژی جدیدی پیادهسازی کرد. این جهش استراتژیک توسط هیئت مدیرهی جدید نوکیا پیادهسازی شد و راهنمای خوبی برای سایر شرکتها با شرایط مشابه شد.
برخی مدیران شرکت نوکیا در جلسات محرمانه اعلام کردهاند که در گذشته اعتماد میان اعضای هیئت مدیره به یکدیگر بسیار کم بود. همین موضوع باعث شد مدیران شرکت نوکیا در زمان معرفی گوشیهای آیفون و اندروید نتوانند استراتژی مناسبی پیادهسازی کنند. درواقع مدیران ارشد و اعضای هیئت مدیره نتوانستند یا ترسیدند نگرانی خود را بابت این موضوع عنوان کنند و به راه حل مناسبی برسند. برخی از آنها گفتهاند:
> در آن زمان بسیاری از اعضای هیئت مدیره به صحبت آزادانه تشویق نمیشدند.
رئیس جدیدی که در سال 2012 منصوب شد، با ایجاد فرهنگ سازمانی جدید، کیفیت بحثهای استراتژیک اعضای هیئت مدیره و تیم مدیریتی را بهبود بخشید. او اظهار داشت این کار را به خاطر ساماندهی به اوضاع بههمریختهی شرکت انجام داده است. اگر کارمندان شرکت از ورود به هیئت مدیره برای بیان ایدههایشان بترسند، راه حلهایی که برای رفع مشکلات دارند به فاجعه تبدیل خواهد شد. درنتیجه رئیس جدید تصمیم گرفت قوانین طلایی را برای بحثهای هیئت مدیره در نظر بگیرد. تمام اعضا موظف به رعایت این مقررات هستند و باید به یکدیگر احترام بگذارند.
بهعنوان مثال زمانی که یکی از اعضای هیئت مدیره به مدیر ارشد بیاحترامی کرد، رئیس شرکت او را مجبور کرد در جلسهی بعدی از مدیر ارشد معذرتخواهی کند. این اقدامات اعتماد بینم کارمندان شرکت و کیفیت استراتژیهای آن را بالا برد. یکی از مدیران ارشد شرکت نوکیا در رابطه با این موضوع گفته است:
> با روی کار آمدن رئیس جدید ما از هیچ چیز نمیترسیم، دیگر نگران این نیستیم که چرا در مورد موضوعهای مختلف اظهار نظر کردهایم. بحث کردن با او و مطرح کردن ایدههای جدید بسیار آسان است. در صورتی که در زمان مدیریت رئیس قبلی حتی فکر این کارها هم به ذهنمان خطور نمیکرد.
با اعمال تغییرات جدید، کارمندان شرکت ایدههای جالبی برای روبهرویی با چالشها ارائه دادند و با بیان چشماندازهای خود، گزینههای بیشتری برای حل مسائل بررسی کردند.
البته عکس این موضوع هم اتفاق افتاد. مدیران ارشد شرکت نوکیا ابتدا با خرید سهام کامل شبکههای نوکیا-زیمنس مخالفت کردند؛ اما مدتی بعد نظر خود را تغییر دادند. نوکیا-زیمنس سرمایهگذاری مشترکی بین دو شرکت نوکیا و زیمنس بود که سالها به دلیل مشکلات ادغام عملکرد خوبی نداشت. زمانی که مدیر مالی شرکت این ایده را برای اولین بار مطرح کرد هیچیک از کارمندان نظر مثبتی نداشتند. اما بعد از چند جلسه بحث و گفتگو این ایده مخصوصا از نظر معیارهای مالی به نظرشان جذاب رسید. درنتیجه شرکت نوکیا شبکههای نوکیا-زیمنس را در سال 2013 خریداری کرد و کسبوکار شبکهها را گسترش داد. شرکت نوکیا در سال 2015 شرکت آلکاتل-لوسنت را نیز خریداری کرد.