همش گلایه میکنه و غر میزنه که چرا وضع زندگیم باید اینطوری باشه؟ نه مسافرت درست حسابی میتونم برم، نه میتونم اون لباسایی که دوست دارموبپوشم ، نه میتونم ماشینی که دلم می خواد سوار شم ، نه میتونم خونه مدنظرمو بخرم و ...گفتم : بابام جان ، لااقل یه نفس بگیر خفه نشی ، چه خبرته یه کله داری میری!!!میگه : ینی چی؟ حرفم نمیتونم بزنم ؟؟؟ اصن راحت باش ، بگو بمیر .میگم خب ددم جان ، تو که درخت نیستی ، یه تکونی به خودت بده .میگه : اخه در اون حد که توانایی ندارم ، چه توقع و انتظارات غلط از من داریا . KhanjaniSahar.Com