پاک می کنن اشکاتُ تا باور کنی شادی
گاهی اسیرت می کنن با اسم آزادی
تو روز روشن با سیاها عکس می گیرن
شب ها که مستن بچه هایی تشنه می میرن
دامه اگه پیش پرنده دونه میریزن
گل میخرن تا که نفهمی اهل پاییزن
می خوان درختا حامی حزب تبر باشن
از دریا ماهی های تو حوض بی خبر باشن
کوهیم ما تا ایستادیم روی پاهامون
ماهیم تا خورشید باشه رهبر رامون
آزاد از ماییم و من فانی در الله ییم
با روح در زنجیر آزادی نمی خواهیم
دنیایی می سازیم دنیایی که جون داره
دنیایی که تو سفره هاشم آسمون داره
از گل برای برقِ چکمه رنگ می گیرن
از ائتلاف آب و آتیش عکس میندازن
...