لعنت به شب های بعد از تو به دردی که ماند است از تو به دادم نمیرسی
رفتی آواره شد خانه ماندم غریبانه لعنت به بی کسی…
قلب من این چنین آسان نمیلرزید عشقت اما به غم هایش نمی ارزید
دنیارا بردی مارا راحت به نابودی
دنیا غم شد مگر تو چند نفر بودی
لعنت به شب های بعد از تو به دردی که ماند است از تو به دادم نمیرسی
لعنت به شب های بعد از تو به دردی که ماند است از تو
من همانم که دل از دنیا بریدم با غمت آتش به باران میکشیدم
هر چه خواستی خاستم عشقی ندیدم
خاطراتم را چرا یادت نمانده غصه هات من را به پایانش رسانده
بی وفا مهر وفا یادت نمانده
قلب من این چنین آسان نمیلرزید عشقت اما به غم هایش نمی ارزید
دنیارا بردی مارا راحت به نابودی
دنیا غم شد مگر تو چند نفر بودی
لعنت به شب های بعد از تو به دردی که ماند است از تو به دادم نمیرسی