یکی بود یکی نبود پادشاه و ملکه ایی زندگی میکردند.
اونها مدت زمان زیادی را برای بچه دار شدن انتظار می کشیدن و بالاخره بعد سالها صاحب یک دختر کوچولو شدند .
داخل قصر همراه پادشاه و ملکه، برادر پادشاه بوریس و زنش شبینا هم ، که یه جادوگر بدجنس بود، زندگی میکردن.بوریس و شبینا تصمیمای شیطانی داشتنو میخواستند تاج و تخت رو به دست بگیرن.
بوریس: هرروز فکر میکنم که تاج و تخت داره ازم دور و دور تر میشه و قرار نیست هیچ وقت برای من باشه
وقتی شاهزاده خانم ازدواج کنه شوهرش به تمام قلمرو پادشهای حکومت میکنه.
شبینا : تو کسی هستی که قراره به قلمرو پادشاهی حکومت کنی علاوه بر این من یه نقشه دارم.
سازمان دیده بان فیلم بیشتر Watch More Videos in Persian :