همه از شکست میتر سند، چرا؟ چون پذیرفتن شکست یعنی رو به رو شدن با سرشکستگی و خجالت زدگی. اما اگر خودمان را درگیر هدفی نکنیم شکست هم نخواهد بود و لازم نیست متحمل هیچ شرمندگی هم بشویم!!!
ولی به چه قیمتی؟ آنگاه به زندگی دچار خواهید شد که هنری دیوید آن را “نومیدی خاموش” نامیده است و بارها از خود میپرسید چه میشد اگر فلان چیز را داشتم؟
راه حل:
از خود بپرسید “بدترین اتفاقی که میتواند بیافتد کدام است؟” :
میمیرید؟ برای همیشه از بین خواهید رفت؟ پاسخ صد در صد منفی است. بدترین اتفاقی که ممکن است بیافتد این است که شما ناامید میشوید و مجبور میشوید دوباره از صفر شروع کنید و احتمالا این کلمات را خواهید شنید “من که بت گفته بودم!” درست مثل همه افراد موفق دیگر از جمله انیشتین، جابز، گیتس و… .
2- ترس از ناشناخته ها
آینده تضمینی ندارد، ممکن است با دنبال کردن یک هدف به سرزمین ناشناخته ها قدم بگذارید. باید هوشیار باشید اما نه آنقدر که فرصت ها را از ترس انجام کار و پذیرفتن مسئولیت هایی که تا بحال نداشته اید از دست بدهید. انعطاف پذیری و چالش پذیری لازمه هدف گذاری است.
راه حل :
اطراف خود را از افراد ریسک پذیر پر کنید، افرادی که شما را تشویق میکنند. از افراد ترس پرور، کسانی که در حاشیه امن خود به سر میبرند و شما را تشویق میکنند تا مانند خودشان باشید دوری کنید.
اگر قرار بود همه به حاشیه امن خود بچسبند، فضا کشف نمیشد، پیشرفت پزشکی اتفاق نمی افتاد و اشخاصی مثل مالالا که تحصیل را برای بانوان ضروری دید وجود نمیداشتند، آیا ناشناخته شما از ناشناخته آنها ترسناک تر است؟
3- ترس از تغییر:
به محض حرکت به سمت هدف برخی روابط و چیزها را از دست خواهید داد. ممکن است با تغییراتی در سازمان یا کشور مواجه شویدT حرکت های بزرگی که شما را با شرایط و تجربه های جدید روبه رو میکنند.
ترس از شرایط جدید ممکن است فرصتها را از شما بگیرد یا حتی بدتر ترس از شکست را به جانتان بیاندازد.
راه حل:
قدمهای مثبتی در جهت این تغییر بردارید. اگر تغییر ارتقایی در سازمان شما باشد شما در مورد آن دپارتمان و کارکنانش چه میدانید؟
چطور میتوانید اطلاعات بیشتری کسب کنید؟ اگر تغییر پیدا کردن شغل جدید یا نقل مکان به شهر جدید است چطور میتوانید اطلاعات بیشتر از شرایط جدید کسب کنید؟ اگر کسی را میشناسید که شرایطش مشابه شماست، با او مشورت کنید. همین که قدم مثبتی در جهت تغییر بر میدارید، ترس آرام میگیرد.
4- ترس از عدم پذیرش
ایده تجاری بزرگی دارید و واقعا برای انجام این کار مصمم هستید. قدمهایی در این جهت برداشته اید و حاضرید تا طرح خود را با سرمایه گذاران به اشتراک بگذارید. اما ناگهان، هیچ چی! چرا؟ چون از رد شدن میترسید!
راه حل:
رد شدن دردناک است، همه میدانند و قبلا تجربه کرده اند، اما خب خوشبختانه برای این موضوع هم مثال خوبی وجود دارد.
جی کی رولینگ نویسنده رمان هری پاتر قبل از چاپ کتابش 200 بار از طرف ناشران مختلف رد شده بود تا اینکه یک ناشر تصمیم میگیرد شانس خود را امتحان کند. اگر به خود بقبولانید که رد شدن طبیعی است چون دیدگاه ها متفاوت است، نگاهتان به مسئله متفاوت خواهد شد. اگر کسی شما را رد کرد، خب اتفاقی است که افتاده، مهم پیدا کردن کسی است که شما و دیدگاهتان را بپذیرد.
5- ترس از تکرار گذشته
همه ما اتفاقات تلخی را تجربه کرده ایم مثل شکست، تطبیق ناموفق با تغییرات، انتخاب اشتباه و مخالفت دیگران و اکنون در آستانه حرکت جدید، تمام آن اتفاقات در ذهن ما ورم کرده اند و ما را از حرکت باز میدارند.
راه حل:
اکنون شما عاقل تر و بزرگتر از گذشته اید. چیزهای زیادی آموخته اید؛ به علاوه بیاموزید که در حال زندگی کنید چرا که به راستی تنها در این زمان کاری از دستتان برمی آید. اگر کاری انجام بدهید همه این ترسها کم رنگ میشوند.
این ترسها را کنار بگذارید جایی که به آن تعلق دارند.