یکی از خطاهای تصمیم گیری کوری تصمیم گیری است.
فرض کنید من دانشگاه رشته روانشناسی قبول شدم.
رشته ای که دوست داشتم پزشکی بوده. ولی چون پزشکی قبول نشدم رفتم روانشناسی!
به مرور زمان مثلا 3 یا 4 سال که گذشت از من می پرسند: چرا روانشناسی خواندی؟
می گویم: من عاشق روانشناسی ام!!
در حالی که ذهن من هنوز به سمت رشته های دیگری مثل چشم پزشکی و … می رود.
ولی واقعا مغزم به یاد نمی آورد که من روانشناسی دوست نداشته و ندارم!
این یک خطای مغزی است به نام کوری تصمیم گیری که برای افراد زیادی پیش می آید.
چرا؟ دلیلش ناهمچوشی فکر و عمل انسان است.
وقتی که کاری را انجام می دهیم که ذهن ما نمی خواهد مغز دچار کوری تصمیم گیری می شود.
یعنی اگر عمل ما با ارزش های و افکار ما تطابق نداشته باشد حس خوبی نداریم و بنابراین ذهن مجبور است فشار زیادی را تحمل کند.
در نتیجه مغز برای کم کردن این فشار و رنج صورت مسئله را پاک می کند!
این چنین می شود که فردی که پزشکی دوست داشته و روانشناسی می خواند درحالیکه اصلا علاقه ای به آن نداشته خودش هم باور می کند روانشناسی را دوست دارد! حتی ذهن یادش نمی آید که روانشناسی را دوست نداشته است!