"یا مولا دلم تنگ اومده شیشه ی دلم ای خدا زیر سنگ اومده"
در دیده به جای خواب آب است مرا
زیـرا که به دیدنت شــتاب است مرا
گویند که بـخـواب تا که به خوابش بینی
ای بی خبران چه وقت خواب است مرا
ای لالــه تو هم رنگ رخ یار منی
ای غنچه تو چون دهان دلدار منی
ای ماهم اگر مثل شکر خنده کنی
گویند که نـگار شهر گـلـزار منی
بلبل به سر چشمه چه کار آمده ای
یا تـشنه شدی یا به شـکار آمده ای
نی تشنه شدی نی به شکار آمده ای
دیـوانــه شـدی دیـدن یــار آمـده ای