حدود یکماه پیش برای شعبه قزوین یک کارشناس جدید گرفته بودم به نام آقای سروش غلامحسنی یک جوون 23 ساله بسیار پرانرژی و مودب.
.
من معمولا کم نیرو عوض میکنم چون در استخدام همکاران خیلی دقت میکنم و شرایط رو طوری میچینم که نیروها دفتر من رو ترک نمیکنند و بخاطر گسترش کار این نیرو رو به شعبه قزوین اضافه کردم.
.
آقای سروش از روز اول کارش بی وقفه کار کرد و تمام اصول آموزشی که من بهش یاد داده بودم رو کاملا به کار میبرد اما مدام به در بسته میخورد. خیلی وقتا تا پای قرارداد مالک و مشتری رو میاورد اما دقیقه نود جلسه کنسل میشد یا اینکه یهو مالک قیمت رو بالا میبرد.
.
منکه بالا و پایین بازار رو دیده بودم برام عادی بود اما همش نگران این بودن که نکنه این کارشناس به این خوبی خسته بشه و از کار دلسرد بشه...
.
روحیه ایشون بینظیر بود و هر وقت با من صحبت میکرد میگفت: من هربار که قرارداد نمیشه بیشتر انرژی میگیرم چون مطمیٔنم قراره اتفاقات بزرگتری برام بیفته....بین خودمون بمونه خیلی وقتا اون بمن و بقیه همکارا و کارشناسا روحیه میداد.