روز بزرگداشت سعدی(یکم اردیبهشت)

شنوبوک
منتشر شده در 31 فروردین 1399

از در درآمدی و من از خود به درشدم


گفتی کز این جهان به جهان دگر شدم


گوشم به راه تا که خبر می‌دهد ز دوست


صاحب خبر بیامد و من بی‌خبر شدم


چون شبنم اوفتاده بدم پیش آفتاب


مهرم به جان رسید و به عیوق برشدم


گفتم ببینمش مگرم درد اشتیاق


ساکن شود بدیدم و مشتاقتر شدم


دستم نداد قوت رفتن به پیش یار


چندی به پای رفتم و چندی به سر شدم


تا رفتنش ببینم و گفتنش بشنوم


از پای تا به سر همه سمع و بصر شدم


من چشم از او چگونه توانم نگاه داشت


کاول نظر به دیدن او دیده ور شدم


بیزارم از وفای تو یک روز و یک زمان


مجموع اگر نشستم و خرسند اگر شدم


او را خود التفات نبودش به صید من


من خویشتن اسیر کمند نظر شدم


گویند روی سرخ تو سعدی چه زرد کرد


اکسیر عشق بر مسم افتاد و زر شدم

دیدگاه کاربران