نمونده یک قطره آب
خدا وای از دل رباب
میگه عزیز دلم
آروم تو گهواره بخواب
مادر چاره ای نداره
عمو رفته آب بیاره
خوب می دونم طاقت نداری
کاش یه ذره دووم بیاری
طفل من چه بی قراری
آتش دل آه تو
فدای روی ماه تو
نشسته چشم انتظار
سه شعبه ای به راه تو
نرو ای آروم جونم
بمون تا منم بمونم
پابه پای چشمای گریون
کاش بباره یه قطره بارون
خیمه ها شده پریشون
عطش بریده امون
لبات شده نیمه جون
کنار گهواره باز
رقیه شده روضه خون
دلم باغ داغ و درده
گلم دیگه خشک و زرده
خیلی ازیاین زمونه سیرم
بازتو خیمه زبون میگیرم
بی تو من علی میمیرم