چرا آمریکایی ها روز کلمبوس را جشن می گیرند ؟

تک نیوز
منتشر شده در 18 مهر 1397

در این روز 12 اکتبر، کریستف کلمب (کریستوفر کلمبوس) که برای کشف راه دریایی به هند از طریق غرب، اروپا را ترک کرده بود در این روز در سال 1492 به جزایر آنتیل رسید .سالروز رسیدن او به قاره ای است که بعدا از سوی اروپاییان «امریکا» نام گرفت و سر آغاز نابودی بیشتر بومیان این قاره شد. در سال 2005 یک پژوهشگر آمریکایی به نام چارلز مان Charles C. Mannکتابی درباره رسیدن اروپاییان به آمریکا منتشر کرده که در آن مطالب تازه ای به دست داده شده است ازجمله این که ثابت کرده که هنگام ورود کلمبوس به قاره آمریکا، این قاره 90 تا 110 میلیون جمعیت داشت (بیش از اروپای آن زمان). دارای شهرهای بزرگ، صنعت و کشاورزی، فرهنگ و تمدن چشمگیر بود. بومیان یا بر اثر میکربهایی که از اروپا با مهاجران و حیوانات اهلی اروپا از جمله مرغ و اسب وارد شده بودند درگذشتند و یا به خاطر طلا و تصاحب اراضی شان کشته شدند. آنچه می خوانید روایتی است از دهشت این روز که در یکی از سایت های امریکایی درج شده است.


در روز کلمبوس، بر حقایق مرتبط به این کشف سرنوشت‌ساز فکر می‌کنم. جزایر هیسپانیولا در زمان ورود کلمبوس به خاک قاره‌ی امریکا خانه‌ی تقریباً 300 هزار نفر از مردمان زمین بود. کلمبوس با دیدن مردمان آراوواک در دفتر خاطرات خود نوشت، «در طلوع خورشید انبوهی از مردمان به ساحل آمدند، همگی جوان با بدن‌هایی شایسته، و بسیار زیبا رو. چشم‌هایشان بزرگ و بسیار زیبا بود.» در همین یادداشت او می‌گوید، «به‌نظرم رسید که این مردمان نبوغ دارند، و می‌توانند خدمتکاران خوبی برایمان باشند و به‌نظرم سریعاً مذهب مسیحیت را قبول خواهند کرد، البته الان به‌نظر مذهبی ندارند.» کلمبوس بیش از 25 نفر از بومیان را ربود، هرچند فقط هفت یا هشت نفر از آن‌ها در سفر بازگشت به اسپانیا زنده ماندند. تا سال 1496، تخمین زده می‌شود یک سوم جمعیت جزایر کشته یا به برده‌داری برده شده بودند. در سال 1592، کمتر از 200 نفر از مردمان بومی باقی مانده بودند. تا سال 1555، هیچ‌کدام از آن‌ها دیگر زنده نبودند


وز کلمبوس به یاد من می‌آورد پایه‌های سرزمینم بر خشونت استوار شده است، و بر استعمار، نژادپرستی و نسل‌کشی. وقتی جمعیت بومی مردمان امریکا بر اثر بیماری‌ها، جنگ و خشونت کاهش می‌یافت، نیازی مبرم احساس شد تا از افریقا برده‌های مفت به «قاره‌ی جدید» بیاورند تا کارهای سخت را به‌دست‌شان بسپارند. در طول سالیانی که امریکا جمهوری‌ای برده‌دار بود، ثروتمندترین امریکایی کسانی بودند که بیشتر از همگان صاحب انسان‌ها بودند. هرچند نباید فراموش کنیم همین صاحبان برده بودند که طبقات را در این سرزمین ساختند. پس همین امریکا، کشوری که بر پایه‌ی برابری علایق، ارزش‌ها، نظرها و حقوق مردمان ساخته شده بود. این سرزمین درحقیقت باید «سرزمینی آزاد، خانه‌ی شجاع‌ترین‌ها» می‌شد.


من عاشق روز کلمبوس هستم. این روز برایم یادآور حرص و فساد ویران‌گر و گسترده است. کلمبوس به جزایر هیسپانیولا برگشت تا جزیره را مستعمره بسازد. تا سال 1495 کلمبوس و مردمان‌اش مردمان جزیره را وحشت‌زده ساخته بودند، رئیس‌های آنان را دزدیده و از آن‌ها خواستند با طلا رئیس‌ها را آزاد کنند. کسانیکه طلای کافی نداشتند را قطع عضو شده به مردمان خود باز می‌گرداندند تا مثالی برای بقیه باشند. این مردمان، سربازهایی بودند که مردمان بومی را برای تفریح کشته و بدن انسان به سگ‌هایشان می‌خوراندند. خود کلمبوس به‌صورتی مستند از کودکان منطقه‌ی خود به عنوان «والی» آنان سوءاستفاده‌ی جنسی می‌کرد.

دیدگاه کاربران