بی خبرم از تو و من تاب ندارم
بعد تو خود را به که باید بسپارم
از دل من کم نشده مهر تو ماهم
دلبر من غیر تو دل یار نخواهد
مست و خراب عطر گیسوی توام
عاشق تاب و گره موی توام
رفتی و یک روز دلم بند نشد
بعد تو این بغض که لبخند نشد
مست و خراب عطر گیسوی توام
عاشق تاب و گره موی توام
رفتی و یک روز دلم بند نشد
بعد تو این بغض که لبخند نشد
جز تو ندارم به خدا یار عزیزی
تا کی از این عاشق تنها بگریزی
باز اگر سر به بیابان بگذارم
عشق من اما گله ای از تو ندارم
مست و خراب عطر گیسوی توام
عاشق تاب و گره موی توام
رفتی و یک روز دلم بند نشد
بعد تو این بغض که لبخند نشد
مست و خراب عطر گیسوی توام
عاشق تاب و گره موی توام
رفتی و یک روز دلم بند نشد
بعد تو این بغض که لبخند نشد
مرا ببخش که انقدر دوستت دارم
مرا ببخش که رفتی و زنده ام بی تو