عاشقی دردسری بود نمی دانستیم.../ روزی یکی از نیروهای شیطان رو به او کرد و گفت: فرمانده چرا اینقدر خوشحالی/ مگر گمراه کردن اینها چه فایده ای دارد؟ شیطان جواب داد: اینها را که غافل کنیم امامشان دیرتر می آید دوباره پرسید:آیا ما موفق بوده ایم؟ شیطان خنده ای کرد و گفت: مگر صدای گریه امامشان را نمی شنوی؟