اصطلاحات کاربردی سریال فرندز

funglish
منتشر شده در 29 مهر 1398

Rach: Guess what?

حدس بزنين چي شده؟

Ross: You got a job?

‏کار پيدا کردي؟ -

Rach: Are you kidding? I'm trained for nothing.

‏ شوخيت گرفته؟

من هيچ استعدادي ندارم

I was laughed out of 12 interviews.

امروز توي 12 تا مصاحبه مسخره ام کردن

Chan: You're surprisingly upbeat.

Upbeat =شادمان

!و به طرز عجيبي هم سر حال موندي

Rach: You would be too if you found Joan and David boots on sale. .. . .50% percent off.

"خوب شما هم اگه چکمه هاي مارک "جوآن و ديويد

رو تو حراجي پيدا مي کردين،‏ سرحال مي شدين

Chan: How well you know me.

معلومه چه قدر خوب من رو مي شناسي

They're mine, ''I don't need a job or I don’t need my parents. I've got great boots, boots".

براي اينکه چکمه هاي خوبي هستن

براي اينکه چکمه هاي خوبي هستن

Mon: How did you pay for them?

چطوري پولش رو دادي؟

Rach: Credit card.

با کارت اعتباري -

Mon: And who pays for that?

و کي پول اون رو ميده؟

Rach: My father.

پدرم

Mon: You can't live off your parents.

Live off = to use someone or something to provide the money or food that you need to live


تو نمي توني هميشه زير سايه والدينت باشي


Rach: I know that. That's why I was getting married.

من اين رو مي دونم. براي همين داشتم عروسي مي کردم

Phoebe: Give her a break. It's hard being on your own for the first time.

بهش کمي فرصت بدين. اول هاش سخته که بخواي رو پاي خودت باشي

Rach: Thank you.

مرسی

Phoebe: You're welcome.

قابلتو نداشت

Phoebe: When I first came to this city, I was 14.

وقتي بار اول من اومدم به

اين شهر،‏ ‏14 سالم بيشتر نبود

My mom had killed herself and my stepdad was in prison.

Stepdad=پدرخوانده

مادرم خودکشي کرده بود و ناپدريم توي زندان بود

And I got here, and I didn't know anybody.

من رسيدم اينجا،‏ و هيچ کسي رو هم نمي شناختم

I ended up living with this albino guy who was cleaning windshields.

Albino=آدم سفید مو

Windshields=شیشه جلو ماشین من مجبور شدم با يه يارو که شيشه ماشين پاک مي کرد زندگي کنم


And then he killed himself.

بعد اون هم خودش رو کشت

Then I found aromatherapy. Believe me, I know exactly how you feel.

بعد به "آروماتراپي" روي آوردم.‏ من دقيقاً تو رو درک مي کنم

‏ Aromatherapy آروماتراپي علم روانشناسي و درمان با گياهان=

دیدگاه کاربران