فرزاد فرزین قصه ما
Farzad Farzin Gheseye Ma
چرا نمی پره از روی تنم عطر تنت
مثه آرامش محضه توو چشام زل زدنت
واسه عشقت یه تنه
پا می ذارم رو همه
دل من مال تو و
قلب توام مال منه
“عشقم
بغل تو یه جوریه که انگاری توی بهشتم
از ته قلبم این شعرو فقط واسه ی تو نوشتم
با تو فقط خوبه عاشقی کردن
تو نترس و دلت رو بدش من”
بعد از این قصه ی ما دو تا رو هم
توو کتاب عاشقا حک می کنن
جای شیرین جای فرهاد اسم ماست
که باهاش ترانه ها رو می خونن
خوب نگا کن عزیزم
دنیا هم می دونه
که یه روحیم توو دو تا جسم
تنمون زندونه
تو ازم دور نمی شی
چون توی قلب منی
خودتم بخوای نمی شه
منو از یاد ببری
“عشقم
بغل تو یه جوریه که انگاری توی بهشتم
از ته قلبم این شعرو فقط واسه ی تو نوشتم
با تو فقط خوبه عاشقی کردن
تو نترس و دلت رو بدش من