عرفان طهماسبی مترسک
Erfan Tahmasbi Matarsak
مو براش میباریدم تا تو خشکی نشینه
براش میتابیدم تا تو سرما نشینه
مو براش دریا شدم او با برکه میپرید
مو براش فردا شدم به گذشته میرسید
مو یه دنیا آرزو او جلو پاشو میدید
صاف بودم عین دشت ولی باهام صادق نشد
مو براش عشق شدم ولی باهام عاشق نشد
غرق عشقش میشدم یک دفعه قایق نشد
آی مترسک چشاتو وا کن گندماتو دزدیدن
آی مترسک سر و صدا کن که کلاغا رسیدن
ای مترسک سر و صدا کن که کلاغا رسیدن
همه جا جارش زدم مونو بی صدا میخواست
مو براش شفا بودم او فقط دوا میخواست
ما دوتامونه ولی او منو جدا میخواست
آی مترسک چشاتو وا کن گندماتو دزدیدن
آی مترسک سر و صدا کن که کلاغا رسیدن
آی مترسک سر و صدا کن که کلاغا رسیدن
نمیدونم دلم دیوونه کیست
اسیر نرگس مستونه کیست
نمیدونم دل سرگشته ما
کجا میگردد و در خونه کیست