بوی یلدا را میشنوی؟
انتهای خیابان آذر...
باز هم قرار عاشقانه پاییز و زمستان..
قراری طولانی به بلندای یک شب..
شب عشق بازی برگ و باران...
پاییز چمدان به دست ایستاده!
عزم رفتن دارد...
آسمان بغض کرده یا میبارد...
خدا هم میداند عروس فصل ها چقدر دوست داشتنیست...
کاسه ای آب میریزد پشت پای پاییز...
و... تمام میشود... .
"پاییز، ای آبستن روزهای عاشقی،
رفتنت به خیر...
سفرت بی خطر ..." . .