انگلیسی واقعی درس 4
.
...like I told you before, we just don’t have the resources to hire you an assistant.
آنطور که قبلا" به تو گفتم، ما منابع لازم برای استخدام نیروی یک کمکی را نداریم
.
I understand that, but the fact is we’re understaffed.
می فهمم، اما حقیقت اینجاست که ما نیرو کم داریم
.
The timing is just not right. The economy is bad, and it’s too risky to take on new staff.
زمان و موقعیت مناسب نیست، اقتصاد مشکل داره، و گرفتن نیروی جدید خیلی ریسکی است
.
Yeah, I guess you’re right.... here’s an idea, what if we hire an intern? She would take some of the weight off my shoulders.
بله، گمان کنم حق با توست... یک ایده ایی هست، اگر ما یک کارآموز بگیریم چی؟ او(خانم) کمی بار را از دوش من برخواهد داشت.
.
She?
او (خانم)؟
(متعجب از اینکه پیشنهاد کارآموز خانم داده شده)
.
Yeah, you know, a recent graduate. She could give me a hand with some of these projects and we could keep our costs down.
بله، میدونی، یک تازه فارغ التحصیل. او(خانم) میتواند به من در مورد این پروژه ها کمک کند و ما میتوانیم هزینه ها را پایین نگه داریم.
.
That sounds reasonable... let me see what I can do.
منطقی به نظر میرسه... بگذار ببینم چکار میتوانم بکنم
.
Tony, I’d like to introduce you to your new assistant.
تونی، مایلم که تو را به نیروی کمکی جدیدت معرفی کنم
.
OK, great! Let’s meet her!
بسیار خب، عالیه! بگذار ببینم او(خانم) را
.
Hi, I’m Adam.
سلام، من آدام هستم!
.
Oh... hi... I’m Tony...
اوه، سلام، من تونی هستم
چی فکر میکرد، چی شد!
.
امتیاز شما به این پست چند، از 1 تا 20؟؟
.
دوستان و همراهان🎁🎁👇👇
کل و همه ی مجموعه ها آموزشی انگلیسی مثل آب خوردن
در تخفیف45 درصدی پيشنهاد ويژه❗️
توضيحات بيشتر و دانلود رایگان نمونه ها و چک کردن👇👇
.
همچنین در سایت انگلیسی مثل آب خوردن:
.
انگلیسی مثل آب خوردن👇
t.me/joinchat/BZ85hDwFxO_aPIcyzHc2zw
🇺🇸🇬🇧