من همونی ام که تو هیچکسو جز اون یادت نیست اونی که تو این خیابونای خیس پیشت نیست
من همونی ام که دوریش فکرتو درگیر کرده اونی که نیست ها کنه دستاتو الان که یخ کرده
اونی که روز تولدت منتظری برگرده ...
هرجایی بری باز تنهایی آخه خنده های تو برای من بود
با حسرت نگرانم واست کاش هنوز دستای تو تو دست من بود
میاد اون روزی که عکست از تو چشام میریزه به خودم میام و میبینم نیستی و پاییزه
میاد اون روزی که همو چند ساله ندیدیم خودمونو واسه ندیدن هم نبخشیدیم
هرجایی بری باز تنهایی آخه خنده های تو برای من بود
با حسرت نگرانم واست کاش هنوز دستای تو تو دست من بود
هرجایی بری باز تنهایی آخه خنده های تو برای من بود
با حسرت نگرانم واست کاش هنوز دستای تو تو دست من بود