داستان بازی روایت گر یک انتقام در سالیان دور و بازه زمانی سن گوکو ژاپن است. بازیکنان هدایت قهرمانی را به دست می گیرند که محافظ یک ارباب جوان است و در یک مبارزه، کاراکتر اصلی دست خود را از دست می دهد و اربابش هم به گروگان گرفته می شود.قهرمان بازی جز یأس و ناامیدی چیز دیگری در چهره اش مشاهده نمی شود و رها شده است تا بمیرد، اما پس از به هوش آمدنش، متوجه یک بازوی مصنوعی می شود که جای دست قطع شده اش را گرفته است. حال هدفی بزرگ تر در ذهن این شخصیت شکل گرفته است و آن هم چیزی نیست جز نجات اربابش و کشتن تمامی اشخاصی