معرفی کتاب آنجا که هیولاها خوابیده اند

فروشگاه اینترنتی کتابم کو
منتشر شده در 23 دی 1398

صدای آواز تامی از توی خانه بلند شد. نبود من را اصلا احساس نکرده بود. یک آن حس کردم پاهایم توی زمین ریشه دواند و ثابت نگهم داشت. با خودم گفتم: برو جلو.


به هر زحمتی بود خودم را پای گور رساندم و نور زرد بی‌رمق چراغ را توی گودال انداختم.


یک متر آن‌طرف‌تر دیدمش.

دیدگاه کاربران