پیرزنی در خواب خدا را می بیند و می گوید خدایا من خیلی تنها هستم و خدا می گوید فردا به دیدارت خواهم آمد فردا سه بار در خانه اش را می زنند وهیچ کدام خدا نیست باقی داستان را با هم ببینیم
برای ارسال دیدگاه لطفا وارد حساب کاربری خود شوید.