مستند کوتاه تهران 1351 ــ ساخته خسرو پرویزی ــ به شکلی فشرده و البته شگفتانگیز تصویری از تهران در ابتدای دهه پنجاه شمسی (اوایل دهه هفتاد میلادی) ترسیم میکند. شهری که سراسر مدرن شده و در پشت ویترین مدرن و شیک آن دنیایی صنعتی خوابیده که از دید پنهان است. پشت این زندگی شهری کارخانههایی است که دستگاههای پرس و جوش خطهای تولید و بازوهای مکانیکی چرخدندهها و غلتکها مانند اندامهای داخلی پیکر فعالند. ما از شهر پوسته بیرونیاش را میبینیم و این مستند ما را به درون میبرد.
ماشینها جایگزین آدمها شدهاند و انسانها چیزی بیش از اوپراتوری محض که مکمل ماشینند نیستند. در کارخانه شیر پاستوریزه حتی دیگر دست هیچ انسانی دیده نمیشود همهاش ماشین و خطتولید مکانیکی است. اما قضیه فقط این نیست. همه ویژگیهای مدرنیزاسیون شهر را تسخیر کرده است از رسانه تا امواج و سیگنالها.
اما چیزی که در این میان برای ما بیش از هر چیز مهم است مواجهه مردم این شهر با این مدرنیته ناگهانی بود. مردان و زنان سی تا چهلساله که در این کارخانهها کار میکردند دو تا سه دهه پیش را به یاد میآوردند و اینک دنیایی ناشناس را پیش روی خود میدیدند. نوستالژی روستا به عنوان یکی از شایعترین موتیفهای آثار هنری دهه پنجاه از همین غربت میآید که البته تاثیر سیاسی خود را هم در پی داشت.
البته در این تردیدی نیست که تهران در این تصاویر خلاصه نمیشد و سویه سنتیتری هم داشت که برای مردمش آشناتر و گرمتر به نظر میرسید اما میشد فهمید که حرکت به کدام سمت است. این شهر روزبهروز برای بخشی از مردمانش گنگتر و ناشناختهتر میشد. البته این گذار از یک زندگی آشنا روستاییــنیمهروستایی که روندی و ریتمی کند دارد به دنیای شتابزده و ناآشنای مدرن و ماشینی چیزی نیست که فقط مختص ایران باشد. این گذار دردآور و بیگانهساز در همهجای دنیا رخ داده است. صنعتیشدن مدرنشدن و کندهشدن فرد از دنیای سنتی به دنیای ماشینی همواره نارضایتی محافظهکارانهای را پدید آورده است البته گاهی این ناخرسندی محافظهکارانه شکلی حتی مدرن و مترقی به خود گرفته است (مانند آنچه در پس ناپیدای مارکسیسم نهفته است).
در نهایت در محاسبات جامعهشناختی و سیاسی از آنچه در نیمه دوم دهه پنجاه شمسی رخ داد این تحول زیستی را باید در نظر گرفت. بخشی از آنچه در انقلاب پنجاهوهفت نمود پیدا کرد نوعی مقاومت محافظهکارانه در برابر این تحول بود... البته شاید این مقاومت در لایههای ناپیداتر روان جمعی نهفته باشد و با واکاویهای روانشناختی بتوان آن را پیدا کرد. در واقع شاید در ادبیات و هنر و ابرازهای فرهنگی بهتر بتوان آن را پیدا کرد تا در شمایل آشکار سیاسی گرچه قطعا در فحوای سیاسی نیز به ویژه در حرکت تودهها میشود آن را یافت.
خسرو پرویزی (1311-1391) در آبادان چشم به جهان گشود و در لسآنجلس درگذشت. او بین سالهای 1338 تا 1355 فیلمهای سینمایی پرشماری ساخت. اما در کنار آن چند فیلم مستند هم ساخته است که یکی از آنها همین تهران 1351 است.
این مستند دیدنی و کوتاه را تماشا کنید.