دکلمه صوتی رفت | رمانکده

رمانکده بزرگترین سایت رمان ایران
منتشر شده در 25 اسفند 1397

داشت می رفت وزیرقدم هایش تنی راله می کرد

که برای داشتنش هزارآرزوی محال را ممکن کردم.

بی انصافی بود که برای قلب ساده ام

هزارضربه هازد

ضربه گیراحساسش بودم

امانمی فهمید

هوای دیگری تاب ماندنش راکورکرده بود...


نفرین...نفرین برتوای سرنوشت!

به کدامین احساس ساده ام

قربانی جادوی نگاهش شدم.


آهای مخاطب خاصم

به کدامین کدام شکستنم راپذیرفتی؟

تاضربان های قلبم راخاموش ترکنی.


نوشته ی نداسلیمی

دیدگاه کاربران