خلاصه داستان:
دختر کوچولویی در یک سیاره کوچک واقع در نقطه ای بسیار دور از کهشان زندگی می کند. او از این نوع زندگی راضی و خوشحال نمی باشد و هیچ علاقه ای نیز به تنهایی ندارد. زندگی او به همین منوال سپری می سود تا اینکه یک روز با یک خلبان جوان آشنا می شود که ادعا می کند از سیاره ای بسیار دور آمده است که در آن سیاره انسان های زیادی با شادی در کنار هم زندگی می کنند و…