محمد رضا ژاله در مورد آهن پرستی

شگفت انگیز
منتشر شده در 19 مهر 1397

بعد از دو ترم ارتباط چشمی بلاخره ازش خوشم اومد


کلاس تموم شد تو راه رو پیچید جلوم


گفت رستوران پیپل نهار مهمون من چطوره؟!


+بریم


-خب با چی بریم


+گفتم من وسیله دارم


موتور رو از رو جک انداختم که یهو بهم


-گفت با این؟! ببخشید یه کاری برام پیش اومد باید برم


سالها گذشت یه روز پشت چراغ قرمز ولنجک بودم که دیدم یکی داره میگه


-بده پایین!!! شناختی؟!


+نه


-بیشتر فکر کن دانشگاه هنر معماری


+الهام؟!


-چقدر فرق کردی چه تیپی چه ماشینی


+خیلی ممنون


-رستوران پیپل نهار مهمون من چطوره؟!


+بریم منتهی من یسر باید برم خونه رفیقم


-اونجا براچی


+هیچی ماشینش رو بدم موتورم رو بردارم


-خیلی مسخره ای

دیدگاه کاربران