پازل بند و آصف آریا هزار و یک شب

ترنج
منتشر شده در 21 بهمن 1398

تو تو همونی که با من میسازه


آره همیشه به تو نیازه م


ن به شهر تو میشم عازم


خنده هات فرق داره با همه


تو همون فرشته که یه آدمه


اون چشمات


قصه ی هزار و یک شبمه


من بی تو یه گردابم


که هی دور خودم میپیچم


نفهمیدم چی بودی به جون من افتادی


که من هنوزم گیجم


من بی تو یه گردابم


که هی دور خودم میپیچم


نفهمیدم چی بودی به جون من افتادی


که من هنوزم گیجم


خوشگله چشمات این خودش مشکله


واسم یه مرکز جاذبس که بهش پرته حواسم


من تورو خوب میشناسم تو چفتی با احساسم


من همینو میخواستم فاوش تو شه رازم


من بی تو یه گردابم


که هی دور خودم میپیچم


نفهمیدم چی بودی به جون من افتادی


که من هنوزم گیجم


من بی تو یه گردابم


که هی دور خودم میپیچم


نفهمیدم چی بودی به جون من افتادی


که من هنوزم گیجم

دیدگاه کاربران