شریعت اسلامی به مناسبترین وجه کرامت و عدالت نسبت به زنان را بیان داشته و آنان را از جور و ستم جاهلیت نجات داده است، و عادلانه جنبههای مختلف انسانی و جنسی آنان اعم از دختر بودن، همسر بودن، مادر بودن و عضو جامعه بودن را محفوظ نموده است. ما منکر آن نیستیم که در بعضی از جوامع مسلمانان و در زمانهای مختلف، برخی از مسلمانان به نام دین بر زن ظلم روا داشته و او را از حقوق مسلمش مانند آموزش مسایل دینی محروم، و در انتخاب شریک زندگی مورد رضایت خاطرش آزاد نگذاشتهاند، لیکن این امور از عدم شعور صحیح دینی سرچشمه گرفته و جنبۀ عمومی ندارد. و همواره مسلمانانی بودهاند که منکر این اوضاع بوده و برای رفع آن تلاش نمودهاند در حالیکه به همه هویداست که زن در جامعه نقش بسیار اساسی را به عهده دارد. چنانکه شاعر میگوید:
الأم مدرسة إذا أعددتها أعددت شعباً طیب الأعراق
«مادر مدرسهای است که اگر آن را مهیا نمایی یک ملت پاک نهاد را ساختهای». لیکن بعد از گشودن دروازههای تبادل فرهنگی با کشورهای غربی و شرقی غیر مسلمان، چیزهایی در جامعه اسلامی پدید آمد که قبلا وجود نداشت مانند: کار کردن زن در کارخانهها و ادارات دولتی، و پیشنمودن زنان به مسایل سیاسی، و شرکت در مسایل انتخاباتی و..... زمانیکه مرد و زن به گونۀ مساوی با هم، بدون مراعات خصوصیتهای ذاتی هرکدام، پا جا پای یکدیگر بگذارند و اختلاف ذاتی و فطری جنس خود را نادیده بگیرند، مسیر زندگی به اهداف واقعی خویش منتهی نمیگردد، چون دور از عقل و عدالت است که خداوند بین دوجنس مختلف که مصالح ذاتی آنها و مصالح جامعه مبنی بر اختلاف و تفاوت بین آنهاست، مساوات قایل شود، پس باید وظایفشان باهم فرق داشته باشد و عقل و عدل غیر این را نمیپذیرد.
زن نصف جامعۀ انسانی را تشکیل میدهد بلکه نصف مهمترجامعه اند، پس باید درپرتو قانون الهی افراد جامعه را به کرامت، عدالت و رفع ستم نسبت به زنان فراخواند، تا زنان بتوانند در مسایل آموزشی، تربیتی و شغلهای متناسب با طبیعت و سرشت و شخصیت اجتماعی و توان جسمی و روحی و تحمل مسؤلیتهای ویژۀ خویش، و انتخاب همسر و تشکیل خانواده و کانون زندگی مشترک، منصفانه به حقوق مسلم و متناسب خویش دست یابند، و چنین هم به نظر میرسد که مردم درپرتو حوادث و رویدادها خواهی نخواهی به تدریج به حکمت شریعت الهی دربارۀ زن برمیگردند، حتی دشمنان نیز اعتراف میکنند که، شریعت اسلامی حقوق و احترامی به زنان داده است که به طور مطلق در هیچ یک از شریعتهای دیگر و قوانین وضعی نیامده است.
(قریب الله مطیع )