زندگی تر شدن پی در پی
زندگی آب تنی کردن در حوضچه " اکنون " است
رخت ها را بکنیم :
آب در یک قدمی ست .
پشت سر خستگی تاریخ است .
پشت سر خاطره ی موج به ساحل صدف سرد
سکون می ریزد .
لب دریا برویم
تور در آن بیندازیم
و بگیریم طراوت از آب .
ریگی از روی زمین برداریم
وزن بودن را احساس کنیم .
کار ما شاید این است
که میان گل نیلوفر و قرن
پی آواز حقیقت بدویم .
زندگی رسم خوش آیندی است .
زندگی بال و پری دارد با وسعت مرگ
پرشی دارد اندازه ی عشق .
زندگی چیزی نیست که لب طاقچه ی عادت از
یاد من و تو برود .
زندگی حس غریبی است که یک مرغ مهاجر دارد .
زندگی سوت قطاری ست که در خواب
پلی می پیچد .
هر کجا هستم باشم
آسمان مال من است .
پنجره فکر هوا عشق زمین مال من است .
چه اهمیت دارد
گاه اگر می رویند
قارچ های غربت ؟