ماجرای نحوی و کشتیبان

پارچینا
منتشر شده در 09 آذر 1399

در اشعار مولانا مفهوم از خود گذشتن و تعلقات خاطر خود را از میان برداشت‌های روحانی حذف کردن موجب به دست آوردن قدرت‌های انسانی است. همچنان که حافظ نیز می‌گوید:


میان عاشق و معشوق هیچ حائل نیست. تو خود حجاب خودی حافظ از میانبرخیز


و در میان اهل عرفان و شناخت انسان الهی مفهوم "بیخودی" نزدیک به مفهوم "مستی" و همچنین غرق شدن در محبوب است. شمس تبریزی که استاد مولاناست در جلسات متعددی به صورت داستان‌های مشهور و خودساخته‌اش این مفهوم را به مولانا آموزش می‌داد. گرچه مولانا پس از دیدن شمس چنان عاشق معارف و سیرت شمس شده بود که خود به عینه آموزش‌های شمس را در قلبش احساس می‌کرد و با سرودن داستان نحوی و کشتیبان حکایت شخص لغت‌شناس زحمت‌کشیده‌ای را می‌گوید که علم نافع شخص خودش داشت اما از علم اصلی که علم نجات یافتن و حیات بود بی‌بهره بود. و به همین علم ناچیزش مغرور شده بود طوری که با خودنمایی مقابل مرد کشتیبان درس نخوانده باعث شد ناخدا آزرده شود که چرا درس نخوانده است. از قضا تلاطم دریا زیاد می‌شود و تنها کسانی می‌توانند بمانند که شنا کردن بلد باشند. شنا کردن مترادف علم نجات یافتن است و غرق شدن در دریا متناسب با غرق شدن در محبوب.


زندگی بدون نهنگ ممکن نیست enahang.ir -< دانلود سایر ویدئوهای کانال parchina: @parchina

دیدگاه کاربران